• وبلاگ : وسعت دل
  • يادداشت : يادش بخير
  • نظرات : 7 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بهانه 
    اگر سر به بيابان نگذارم کجا روم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ديگه حتي اسمم تو پيوندها هم نيست>
    پاسخ

    سلام...خيلي نبودي...طول كشيد


    سلام.

    اين جمله را بارها و بارها خوانده ام و جوابي برايش ندارم....

    تضميني نيست که سر به بيابان نگذارم....

    دنيايي دارد اين جمله ...

    پاسخ

    سلام..ميدونم كه همون سكوت شما از هر جوابي قشنگتر نشسته.....همين
    سلام؛

    پس چرا نگفتي؟

    هوم؟

    با شعري براي امام زمان به روزم.

    وقت به خير

    پاسخ

    سلام ميثم..چقدر شعرت به دلم نشست ميثم...ميام برات كامنت ميذارم...چيزي كه در شان نوشته ات باشه


    سلام نه!!!!! همه چيز كه مثل اول نيست ترس و دلهره هم شرمنده هستش بعضيها بچه ان هنوز ولي شايد دلشون خيلي بزرگ باشه نه؟؟ حرفاشون بچه گونه اس ولي ته حرفش يه چيز بزرگ باشه اگر اون چيز بزرگ رو فهميدي معلومه دلشو فهميدي

    ارام باشم چطوري؟ همه چيز كه با يه انگار يه تله انفجاري وسط دلت منفجر شده خب فكرشو بكن اگر تونستي اروم بشي منم ميتونم !!!!!!

    *************************************************

    خسته است دلم در اين لحظه ،گرفته است دلم ،همين دل در هم شکسته بي احساس تر از هميشه ام،غم آمده و به دلم نشسته
    غم آمده و اشکم را در آورده کسي نميداند من چه حالي دارم، کسي نميداند من چرا اينگونه پريشانم نميگردم ديگر هيچ جاي دنيا به دنبال يک قلب باوفا نيست ، هيچ جا ، حتي اينجا ، يک دل با وفانيست صداقت ، نيست آن کسي که عشق را درک کند و معني آن را بداند
    وقتي نيست دلي باوفا ، نيست ديگر کسي که آرام کند دل غمگينم را
    خسته ام ، باز هم مثل هميشه من هستم و قلب شکسته ام
    نوشته ام تا درک کني ، اي تو که مثل من ، همصدا با غمهاي مني
    نوشته ام تا نگردي دنبال وفا ، وفا نيست ديگر در اين دنيا
    نيست ديگر دلي که عاشق باشد ،نيست دلي ديگر که قدر عاشقي را بداند من که تمام دنيا را گشتم و نديدم

    پاسخ

    سلام....همه چيز مثل اول نيست چون من مثل اول نيستم...و من هرچه پيرتر ميشم بچه تر ميشم...ميدوني اگه روحت بچه بمونه بازم قشنگه؟؟؟


    اينها همه بهانه است ، حرفهايت خيلي بچه گانه است چشمهايت را باز کن و مرا ببين ببين که چه اميد و آرزوهايي دارم با تو ميترسم که شب را دوباره با ترس و دلهره بگذرانم ، ترس از حرفهاي تو ، ترس از بهانه هاي تو آرامش را از من گرفته اي زندگي را نيز از من گرفته اي ، هر کس مرا ميبيند ميگويد چرا اينقدر آشفته اي هر کس مرا ميبيند ميگويد اين بيچاره چه غم سنگيني در دلش نشسته است!

    يادباد آن روزگاران ياد باد روز وصل دوستداران ياد باد
    پاسخ

    سلام..خودم هم درين فكر بودم كه چقدر حرفهاي بچه گانه خودش را زود لو ميدهد...اما از ترس نگو..از دلهره نگو...آرام باش....ميبيني كه همه چيز مثل اول است
    + ث 

    سلام

    چه بامزه !

    خب البته سر به بيابان گذاشتن تون بامزه و جذاب نيست ! ولي اينقدر خلاصه و واضح از حالتون نوشتن واقعا بامزه بود :)

    اين جمله تون تو ذهنم ميمونه براي وقت مبادا

    :)

    پاسخ

    سلام...من حالم خوبه ها:دي...راستي من اميدوارم اين قضيه رو هيچوقت جدي به كار نبريد...روز مبادا يني چه روزي؟؟؟
    سلام بزرگوار
    دعوتيد به شعرخواني
    پاسخ

    سلام...ممنون از دعوتتون
    کاش مثلش سر به بيابان بگذاريم...
    سلام . اون شعر مرتضي حيدري آل کثير رو که در مورد امام موسي کاظم بود و يک بيتش رو تو انجمن شعر خونديد مي خوامش . ميشه بفرستيد برام .سريع لطفا
    پاسخ

    سلام...اون شعر رو فقط يه بار شنيده بودم كه فقط همون بيتش تو خاطرم مونده بود...بغدا آن طبيعت روزن كش آيا ازين دريچه خبر دارد؟؟///يا نور بي اجازه ي زندان بان در باغ ربناي تو پيچيده است

    سلام مجدد؛

    خب فکر کنم مي بايست مي گفتي اين جمله از کيست...

    نمي شود بگويي؟

    پاسخ

    سلام ميثم...حضوري بهت ميگم....حتمآ ميگم

    سلام

    آه....چقدر با درد ميگفت....سر به بيابان نگذارم.......تضميني نيست......

    پاسخ

    سلام...چقدر راست ميگفت محمد...چقدر راست ميگفت

    سلام؛

    اين نوشته تمام حس يک انسان درد مند رو در خود داشت.

    ولي از من نخواه به عنوان يک شعر قبولش کنم دوست من...

    پاسخ

    سلاااااااااام ميثم عزيز...اتفاقآ اين نوشته از يك انسان وارسته و دردمند بود...شعر نبود.....اصلآ از من نبود