آن کس که مي گريزد
گاه حتي پشت دشمن ديگري پناه مي گيرد
منطق زيستن
گاه مرا گيج مي کند
گاه عفونت يک خار
مرا از گلي بيزار مي کند
هرچند بعد ها
بارها و بارها
زيبايش مرا تسخير مي کند
گاه بخاطر يک کلام نابجا
کتاب داستان قطوري را
براي هميشه مي بندم
هر چند بعدها
ذهنم دلتنگ
صفحه هاي ناخوانده مي شود
من بارها و بارها
دچار تناقض مفهوم عشق مي شوم
گاه صفحه هاي نخوانده
گاه گلي که براي هميشه براي من نماند
مرا به چنين مصيبتي دچار مي کنند .