سلام
خيلي زيبا بود استاد . حض نفس برديم .
يكي از زيباترين غزلهايي كه از شما شنيديم . دست مريزاد
من كه در پيله ي بي شيله ي خويش
شوق پروانگي از يادم رفت
لااقل موقع رفتن بسپار
ابر جاي تو بارد به سرم
ماه جاي تو بتابد به شبم
سر انگشت محبت بزند گاهگاهي به درم
شايد اين تلخي ايام غم انگيز را
باز با ياد تو از ياد برم