• وبلاگ : وسعت دل
  • يادداشت : دزفول
  • نظرات : 16 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهدي 

    اميـــــــــــــــــــــــــــــــــــد من درسمو ميخونم اگر فكر ميكني زياد نت ميام نه من فقط ميام يه كامنت بهت ميدم وميرم همين درسم هم چشم چشم ميخونم اگر بذاري من نفس راحت بكشم چشم ميخونم كاش يكي منو ميكشت دستت راحت ميشدم حرفاتا ميدوني رك ميگي جون طرفم به لب مياد خوبه دشمنت نيستم وگرنه بدبختم ميكردي راستي حرف از شهدا شد 26 تا شون رو دوشنبه ميارن همه گمنام

    يه لطفي بكن بامن اينطوري حرف نزن بزرگتر مني نميشه چيزي بهت گفت !!!!!!فقط بايد بشنوي بجزي!!!!!!!

    پاسخ

    مهدي جان اگه حرفي زدم كه ناراحت شدي ازت معذرت ميخام...تو خيلي عزيزي داداش
    + -.- 

    سلام ...
    گريه ام گرفت ...
    دزفول در ارزوي اکسيژن بود .....

    راستي نميدونستم تو جنگ دزفول اين قدر اذيت شد
    چند شب پيش تو تلويزيون همش از دزفول گفت و گفت ....
    الان دزفولم چطوره ؟
    هنوزم دلش اکسيژن ميخواد . نه ؟

    ...

    منم مدتيه دلم مثل دزفول پر از غباره
    دلم گرفته از دروغ و نارفيقي ....
    از دم از عشق و محبت زدن و توهين کردن ...
    دلم گرفته ......
    ولي شما دلتون نگيره !
    دل شاعرا اگه بگيره ......

    موفق باشيد
    سلام برسونيد

    پاسخ

    سلام...هنوز دلش اكسيژن ميخاد ..شايد بيشتر از گذشته...دزفول نخبه پرور ولي مهجوره....دل شاعرا كه اگه نگيره نميتونن شعر بگن...البته من خودمو جز علاقه مندان به شعر ميدونم و گرنه شاعر نيستم...بزرگيتو ميرسونم
    + حوري آسمان 
    مثل اين كه شما كلا ادم ركي هستيد نه؟
    پاسخ

    سلام...جسارتي كردم كه ناراحتتون كرده باشه؟؟؟
    + مهدي 
    سلام بي رودرباسي بگم خيلي از اين حرفات زياد خوشم نيومد درسته شوخيه ولي من گردان لو بده نيستم اگر کسي مزاحم ناموسم بشه تا اخرش هستم همين مانورامون خشم شبشو نديدي درباره من اشتباه ميکني اونقدر پايه هستم که گردان رو لو ندم يا طرف عراقيا برم و.....من بي غيرت نيستم که يه مشت برو بچه هاي بسيجي رو با اون اخلاق قشنگشون با اون خنده شون هنوز مانور نيومدي بيا دورهم خوش ميگذره صفا داره دعا کميلش نميدونم شايدم اينطوري نيستم ولي تو اين موارد اونقدر مرد هستم که نذارم يکي به ناموسم بگه بالا چشت ابرو ميتوني اين سوالو از بعضيها بپرسي اگر گفتن من بي غيرتم 10 تا کشيده بزن تو گوشم اصلا از اين حرفت خوشم نيومد من حلقومم هم ببرن گردان لو نميدم با عراقيا هم نميشم اگر قرار باشه لو بدم کاري ميکنم بکشنم
    پاسخ

    منظورم اين نبود كه ميري با عراقيا...مسيرو اشتباه ميري رادار دشمن ميبيندت...بابا چته ناموس ناموس را انداختي ...بشين درستو بخون

    در سينه‌ام دوباره غمي جان گرفته است
    « امشب دلم به ياد شهيدان گرفته است »
    تا لحظه‌اي پيش دلم گور سرد بود
    اينک به يمن ياد شما جان گرفته است
    در آسمان سينه‌ي من ابر بغض خفت
    صحراي دل بهانه‌ي باران گرفته است
    از هر چه بوي عشق تهي بود، خانه‌ام
    اينک صفاي لاله و ريحانه گرفته است
    ديشب دو چشم پنجره در خواب مي‌خزيد
    امشب سکوت پنجره پايان گرفته است
    امشب فضاي خانه‌ي دل، سبز و ديدني است
    در فصل زرد، رنگ بهاران گرفته است

    پاسخ

    رفتند تا كه بين مردم دنيا عوض شود///درباره بهشت نظرها يكي يكي
    ايران و ايراني پر از اكسيژنه، فقط بايد ياد بگيره اين اكسيژنو بهدر نده، اگه اجازه بديم ديگران بجاي من نفس بكشن قطع به يقن دچار كمبود اكسيژن ميشيم...

    سلام جناب مهندس خوب هستين؟ سرم شلوغه زياد فرصت نمي كنم به وبلاگ دوستان سر بزنم.

    دزفول نماد مقاومت خوزستان در برابر موشكهاي دشمن بود. امام خميني

    ايكاش از مقاومت و مردونگي مرداي جنگ تو دزفول بنويسيد. جاشون خيلي خاليه...

    پاسخ

    سلام غزل خانم...من فكر كردم قصد داريد تا تز دكترا به ما سر نزنيد...براتون آرزوي موفقيت ميكنم...چشم سر فرصت مينويسم..آره خيلي خاليه جاشون

    سلام. ما زير سايه ي شماييم جاي دوري نرفتيم.

    با اون كامنت پايينيه زياد موافقم كه ايران در آرزوي اكسيژن است.

    و من ميگم ايراني و ايراني محتاج رشد فكر است اما نمي گذارند.........

    پاسخ

    سلام ...سايه ي ما كه رو آسمون نميفته بابا:دي...كيا نميگذارند؟

    سلام

    مطلب شما با افتخار در جنبش وبلاگي "دزفول؛ مظلوم قهرمان" لينک شد.

    اگر از لوگوهاي حمايتي جنبش در وبلاگتون استفاده کنيد ممنون مي شم

    پاسخ

    سلام...خسته نباشيد
    + مهدي 
    دست شما درد نکنه حالا منو با عراقيا يکي ميکني!!!!!!!!باشه بيا يزد ميبرمت مانور ميگم پوستتو بکنن!!!! رمز منم گردان مشخص کرده بود دست خودم نبود من خراب کاري که نکردم يعني خرابکاري بد نکردم فقط جز چند مورد که تخريب چي بودم مانور قرار بود از معبر که رد شديم دشمن فرضي رومون اتيش بريزه اومده بودن تله انفجاري اطرافمون گذاشته بودن تو مسير که منفجر کنن راه رو هم گفته بودن اينطرفي بريد (يعني حواستونه تله ها باشه اشتباهي نريد تو دلش)شرمنده با سرعت بايد رد ميشديم کنارمونم تله رو منفجر ميکردن فقط يادم مياد يه ذره کج رفتم تا خوابيدم رو زمين کنارمو که ديدم 20 قدمي تله بودم فقط يادمه چسبيدم به زمين وقتي منفجر شد انگار زمينو زمان ميلرزيد هرچي خاک بود رو سرم خالي شد بعدش ديگه اصلا نتونستم بلند بشم فرمانده اومد 2تا کشيده زد گفت مهدي ميخواي خودتو بکشي؟؟اگر يه ذره ديگه رفته بودي جلو چنان پرتت کرده بود که.....راستي اگر زمون جنگ بودم به نظرت لياقت شهادتو داشتم؟؟ دعا کن به مرگ طبيعي نميرم چون اصلا خوشم نمياد خب تکليف الان چيه؟غير ازاينه که ازلحاظ علمي کم نياريم .تو اجتماع دين رو حفظ کنيم يه خورده غيرت ومردونگي داشته باشيم يه خورده به اين شهدا احترام بذاريم وخيلي چيزاي ديگه تو دعا کن با اون دل پاکت خدا منو شهيد ميکنه راهشم انشاا... پيدا ميشه زياد حرف زدم سلام برسون به همه
    پاسخ

    پوستمو بكنن؟مگه تو يزد مانور براي دباغي ها ميذارن:دي..با اين هوش و حواست من فكر ميكنم تو جنگ نري بهتره و گرنه يه گردان رو لو ميدي...خودتم هيچيت نميشه...فوقش دو تاكشيده ميخوري...تو بهتري
    سلام
    و
    امروز ايران در آرزوي اکسيژن !
    قفس تنگ و زمان تنگ و نفس تنگ تر !!!
    پاسخ

    سلام...خرمايش هم شيميايي شده است.......ايران سلام !!!خسته نباشي
    + مهدي 

    سلام

    ميدوني چه جايي زندگي ميكني؟منتطقه اي كه يه عده اومدن از اونجا رفتن اسمون اومدن وخيليهاشون برنگشتن نميدونم تاحالا طعم افنجار كنار دست خودتو چشيدي يا نه فقط بدون بادش همه چيزو رو سرت خراب ميكنه شايد نفهمي ولي من كه يزدم حال اون منتطقه رو خوب ميفهمم راستش خيلي دوس داشتم زمون جنگ بودم تاشهيد ميشدم البته شايد قسمتم نميشد ولي دوس داشتم فقط استخونم برگرده يادمه يه شهيد گمنامو اوردن يزد تو حوزه بسيج خودمون گذاشتن كه فردا تشييع بشه به زور با بچه ها خودمونو ت بسيج نگه داشيم 4نفري تا شبو اونجا باشيم يادش بخير يادمه 2بعد نصف شب بود همه بيدار بوديم دعا كميل ميخونديم زيارت عاشوراو....گريه مون گرفته بود اومديم دوراون شهيد نشستيم هركسي دردي داشت ميگفت كفنو كه باز كرديم فقط استخون سينه بود با جمجمه ويه پا اون شب صفاي خاصي رو داشت دعا كن از منطقه غرب شهيد نشدم لااقل منطقه شرق شهيد بشم(ميدوني كه يزد قاچاقچي مواد زياده محل عبورشون هستش بگيرند زنده ات نميذارن)به خصوص اون مانوري كه كنار محل عبورشون بود تا صبح زهرمون رفت يادمه من رمزم اميد 10 بود خيلي اون شب يادت كردم شرمنده زنده برگشتما!!!!!!!!!خب زياد حرف نميزنم به همه سلام برسون

    پاسخ

    سلام...من بمباران رو كنار دست خودم ديدم....اما شهادت افتخار بزرگيه كه براي آدماي مخصوصي در نظر گرفته شده...ولي مهدي جان ...جنگ در اون زمان و دفاع از وطن يه تكليف بود...الان تكليف چيز ديگه ايه...اگه بخواي دس بكار بشي هر لحظه جبهه است....هر آسيبي در راه انجام تكليف شهادته...من فكر ميكنم اگه تو زمان جنگ بودي اسير ميشدي بعد هم ميرفتي با عراقيا:دي...تو اسمت مهديه چرا رمزتو گذاشتي اميد؟؟؟ميخواي خرابكارياتو به اسم من تموم كني ؟؟ بازم كه زنده برگشتي..شرمنده نباش ايشالله دفه ي بعد :دي...شوخي كردما...ناراحت نشي...موفق باشي
    + دونيمه سيب 
    سلام
    آخيش اول شدم داداشي مهربون
    پاسخ

    سلام...به به ...حالا كه بعد از مدتها اومدي بيشتر حرف ميزدي