سلام
ميدوني چه جايي زندگي ميكني؟منتطقه اي كه يه عده اومدن از اونجا رفتن اسمون اومدن وخيليهاشون برنگشتن نميدونم تاحالا طعم افنجار كنار دست خودتو چشيدي يا نه فقط بدون بادش همه چيزو رو سرت خراب ميكنه شايد نفهمي ولي من كه يزدم حال اون منتطقه رو خوب ميفهمم راستش خيلي دوس داشتم زمون جنگ بودم تاشهيد ميشدم البته شايد قسمتم نميشد ولي دوس داشتم فقط استخونم برگرده يادمه يه شهيد گمنامو اوردن يزد تو حوزه بسيج خودمون گذاشتن كه فردا تشييع بشه به زور با بچه ها خودمونو ت بسيج نگه داشيم 4نفري تا شبو اونجا باشيم يادش بخير يادمه 2بعد نصف شب بود همه بيدار بوديم دعا كميل ميخونديم زيارت عاشوراو....گريه مون گرفته بود اومديم دوراون شهيد نشستيم هركسي دردي داشت ميگفت كفنو كه باز كرديم فقط استخون سينه بود با جمجمه ويه پا اون شب صفاي خاصي رو داشت دعا كن از منطقه غرب شهيد نشدم لااقل منطقه شرق شهيد بشم(ميدوني كه يزد قاچاقچي مواد زياده محل عبورشون هستش بگيرند زنده ات نميذارن)به خصوص اون مانوري كه كنار محل عبورشون بود تا صبح زهرمون رفت يادمه من رمزم اميد 10 بود خيلي اون شب يادت كردم شرمنده زنده برگشتما!!!!!!!!!خب زياد حرف نميزنم به همه سلام برسون