• وبلاگ : وسعت دل
  • يادداشت : تكامل معكوس
  • نظرات : 21 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + مهدي 

    سلام يادش بخير بچه گيها خيلي شر بودم چه بديهايي که نميکردم البته باهمکاري مامان!!!!!!!!!!! از دنبال هم کردن بگير تا اب توي هم ريختن و.....بعضي وقتا اونقدر بدي ميکردم که مامانم چون کوچيک بودم بلندم ميکرد ميگرفتم زير شير اب کيفش تو همين بود جات خالي خب تو از بابا گفتي ولي از مامان نگفتي چرا راستش من اگراحساسمو نسبت به مامانم خواسته باشم بگم چي بگم بهتره شايد اين خوب باشه که ماماني الهي هرچي از اعضاي بدنم ازخونت و درون رحم تو ساخته شده فدات بشه انشاا...خدا پدر مادرتو برات نگه داره دهها هزار سال عمر کنن خيلي دوس دارم بيام دزفول با پدر مادرت اشنا بشم کلا با خونواده تون انشا بشم مطمئنم بچه بودي تو خونه واقوام شرترشماکسي نبوده چون هنوزم شري يادته بهم ميگفتي جوجه خنده ام ميگيره 22 سالمه هنوز جوجه ام راستي جون مهدي يه بار ديگه بگو جوجه خيلي خوشم مياد هرموقع اومدما شما بهم بگو جوجه قول ميدم جوجه خوبي باشم به شرطي که خوب تاکني هي منو اينطرف اونطرف نندازي!!!!

    پاسخ

    سلام آقا مهدي....من بهت گفته بودم جوجه؟؟....كي؟؟؟.....كار خوبي نكردم ولي
     <      1   2