• وبلاگ : وسعت دل
  • يادداشت : چرخه ي سردرگم
  • نظرات : 41 خصوصي ، 33 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام از ظهر تا حالا دارم ميخندم اخه خيلي خنده داره اون از كسب وكارت اون از جواب كامنت جواب دادنت اون از تلفنت اون از اصفهون رفتنت اونم كاشون رفتنتو اينم از تهرونت اصلا ساخته شدي واسه حرص دادن من...دي...جالب اينجاست ميگي نميخواي منو ببيني فرض كن مثلا من بيام دزفول حالا هي زنگ بزن اميد من دزفولم اميد بيا اميد كجايي ؟شماهم كه نميگي نميخوام ببينمت همش ميگي اومدم تو راهم ترافيكه ماشين پنجر شد يا چه ميدونم تصادف كردم راه رو گم كردم و....منم اونجا هم بايد حرص بخورم دستت كه الهي از بالا پل بيافتي تو رودخونه دزفول اصلا خودم ميندازمت...دي....قربونت برم الهي اميدوارم هميشه لبخند مهربوني رو لبات باشه از شوخيهام هم ناراحت نشو شوخي هاي جنابعالي هم حالا دستمون ازت كوتاهه ولي انشاا...دستمون بهت ميرسه دفترچه حساب دارم برات چي فكر كردي خيلي هم بد حسابي ها واي به حالا وقتي بياي رو خط قرمز....دي... اونوقت هست كه هان ديگه باقيش خطرناكه...دي...شوخي ميكنما به دل نگيري يهو... انشاا...يه روزي مي بينمت واز نزديك دست وپاتو مي بوسم __در اخرم اين شعر تقديم عزيزترين عزيز دلم

    گر نيايي تا قيامت انتظارت مي كشم / منت عشق از نگاه پر شرابت مي كشم / نازچندين ساله ي چشم خمارت مي كشم / تا نفس باقيست اينجا انتظارت مي كشم

    پاسخ

    سلام ...حالا جواب اينهمه محبتت رو چي بگم...بخصوص اون از پل انداختنت:دي...يه اخطار جدي از طرف من به تو((من هيچ نيستم بابا))