وبلاگ :
وسعت دل
يادداشت :
خلآ حادثه
نظرات :
7
خصوصي ،
25
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
naghmehdavoodi
سلام بر شما
اگر اين متن رو خودتون نوشتيد ! واقعاً دوست دارم بدونم نويسنده چه مقصودي داشته برام بيان کنيد . سپاسگزارم .
پاسخ
سلام به شما...معلومه كه اين متن رو خودم نوشتم..يعني بهم نمياد؟...باشه يه كمي توضيح ميدم..بذاريد با يك مثال شروع كنم..خداوند سيستم عصبي ما آدما رو طوري طراحي كرده كه اگه جايي از بدنمون مشكلي باشه احساس درد ميكنيم..و اين درد به ما ميگه كه بايد به فكر چاره باشيم...درسته كه درد كشيدن خيلي براي ما آدما سخته ولي تا اين حس رو نداشته باشيم نميفهميم مثلآ دستمون رو يه جاي داغ گذاشتيم و بايد سريع برش داريم..دردها هم خودشون باهم فرق دارند ..كسي كه يه كمي دستش درد ميكنه خيلي فرق ميكنه با كسي كه درد زايمان رو داره تحمل ميكنه..اما وقتي حادثه خيلي بزرگ ميشه و اتفاق طوري هست كه از آستانه ي تحمل ما آدما خارج ميشه بدن ما به سرعت بيهوش ميشه..اين بيهوشي يه لطف بزرگه از طرف خداوند..مثل كسي كه تصادف هولناكي ميكنه و بيهوش ميشه ..اين كمك رو خداوند به ماميكنه تا از شدت درد قالب تهي نكنيم و به جاي اون فقط براي مدتي بيهوش باشيم..حالا شما اين مثال رو تعميم بدين به دردهاي روحي..به يه آدمي كه فشار روحيش اونقدر زياد شده كه دچار حالتي شبيه بيهوشي روحي ميشه..اين ادم هيچي حس نميكنه اما ميدونه داغونه..فرق ميكنه با يه آدمي كه از سرِبي خيالي و بطور ارادي و آگاهانه خودش رو به بيخيالي زده پس شدت حوادث تاثيرگذار بر روح آدما ممكنه گاهي اونقدر زياد و وسيع باشه كه آدم رو توي يه گيجي و خلسه ببره...