پيام
+
يه روز به داداش ابوالفضلم گفتم:ابوالفضل بي زحمت يه ليوان آب بهم بده..ابوالفضل رفت آب بياره..هنوز نيومده بود که چشمهاي پدرم خيس خيس شد
.
.
.آدم بايد حواسش به حرف زدنش باشه
رهبر يار کوچک
92/10/22
||عليرضا خان||
:'(
اميد...
آب تو گلوم گير کرد و داداش ابوالفضل هم همه چي رو فهميده بود
☆نرگس☆
:'(
*سحربانو*
.... :(
*ري را
....:(
اميد...
:'(