شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

اميد...

+ يه روز به داداش ابوالفضلم گفتم:ابوالفضل بي زحمت يه ليوان آب بهم بده..ابوالفضل رفت آب بياره..هنوز نيومده بود که چشمهاي پدرم خيس خيس شد . . .آدم بايد حواسش به حرف زدنش باشه
اميد...
آب تو گلوم گير کرد و داداش ابوالفضل هم همه چي رو فهميده بود
☆نرگس☆
:'(
.... :(
*ري را
....:(
اميد...
:'(
اميد...
رتبه 73
23 برگزیده
1282 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top