شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

اميد...

+ فقط نه اينکه تو را روح شعر را حتي به بي قراري برزخ کشانده مضمونم
اميد...
من از تبار عدم زادگان در قفسم//ز شور دايره ي هستي تو بيرونم
اميد...
بهار ميرسد و من شکوفه خواهم داد//رسيده ريشه ي پاييز تا دل خونم
ترابه داغ تو؛ خورشيد داغ خوزستان// بگير دست مرا يخ زده است کارونم
اميد...
از کجا ميدونستين؟...سلام
هنوز بر خاک مي نشينم ساعتها و روزها تا شايد طلوع کني آنگاه پيراهن سفيدم را مي تکانم نه از غبار که از خاطره ها روزگاري مي گفتند شبان بر روي يک تپه ايستاده است اما تو هيچگاه آنجا نبودي هميشه در قلبم زمزمه مي کردي نامهايت را امام مصلح سيد علي هستيم به فدايت و استادم سيد مجتبي جانم به فدايت که هميشه خاطرات زيباي دوران آزمون از خاطرو حکاکي قلبم پاک نخواهيدشد عالم برزخ عالمي زيبا بود افسوس گذشت و ديگ
ديگر سراغي از آن نشد که باقي احساسم را برآن آفتاب نيروبخش کوير تنهاييم زنده و گويا بي آفرينم بر روي کاغذ
سلام : )
اميد...
سلام
اميد...
رتبه 73
23 برگزیده
1282 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top