با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
و خنده ام ميگيرد از قيافه ي بعضي آدمها که لبخندي پيروزمندانه و آرامشي نا پايدار را با خود و روي شانه هاي خود حمل ميکنند و حس ميکنند چيزي نمانده که نميدانند - اميد...
+پدرم از دنيا چيز زيادي نمي دانست.سوارپاجرو نشده بود.نميدانست رانندگي با كاتلاس سوپريم چه كيفي دارد.كامارو و كوروت نديده بود.نميدانست كلاردشت كجاست،ويلا يعني چه.پدرم نميدانست رژ لب چيست يا چرا به مژه ها ريمل ميكشند
پدرم مرد بدون اينكه صداي شهرام و فري را بشنود.مرد وفرق صداي ويلون سل وگيتار را نفهميد.حتي ساكسيفون را به چشمش نديد.پدرم صبح ها هميشه با صداي خروس بيدار ميشد.و ظهر ها با صداي اذان راديوي كوچكش وسط بيابان نماز ميخواند.پدرم كراوات و پاپيون نميزد.ادكلن مصرف نميكرد اما هميشه يك شاخه نرگس وحشي توي سجاده اش بود.كه در سجده از بوي آن مست ميشد.سجده هايش را شايد بهمين خاطر طولاني ميكرد - اميد...
برگرفته از كتاب ((چند روايت معتبر ))نوشته ي مصطفي مستور - اميد...
+تير در بين دو ابروش به هم برگشته
آنکه ابروش چنان تير دو دم بر گشته
بسکه موزون و طراز است ، به چشمم انگار
پيش بالاش بلنداي علم بر گشته
چقدر تير که تا سينه ي او آمده و
دختري خورده به عباس قسم ، برگشته