التهاب باران
دلم ز غربت چشمان تو غریب تر است
و چشم های تو از عشق هم نجیب تر است
برای رفتن از اینجا کمی تامل کن
اگرچه پلکهای خسته ی من بی شکیب تر است
تمام دشت پر از التهاب باران است
و ابر زین تراکم نمناک بی نصیب تر است
عجیب نیست که خورشید خیره ی تو شده است
اگر که خیره ی تو نباشد عجیب تر است
اگرچه در مسیر تو از درد ها گریزی نیست
طبیب تر ز تو آیا کسی طبیب تر است؟!!
چقدر گرد نشسته به دامن محراب
و از همیشه کلیسا چه بی صلیب تر است
شعر از امید
کلمات کلیدی :