سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بى‏نیاز از عذر بودن ارجمندتر تا از روى راستى عذر آوردن . [نهج البلاغه]

انتهای ملکوت

ارسال‌کننده : امید... در : 95/1/20 3:8 عصر

هر شب می آیی توی خوابم سراسیمه و با عجله وسایلت را برمیداری.لباسهایت را تا نکرده فرومیکنی توی ساک و روسری آبی ات را هم...میزنی به آسمان و گم میشوی وسط ابرها

و هی اوج میگیری و ستاره ها به موهایت میچسبند....و با شتاب بیشتری بالا میروی و بعضی از ستاره ها از لا ی موهایت رها میشوند و سرگردان توی کهکشان لیز میخورند.و من دلواپس و کوچک از پایین به تو می بالم و از حقارت زمینی ام به خطوط دنباله دار که از عبور تو رها میشوند پناه میبرم

لیلاترین .......




کلمات کلیدی :