سررسید88
امروز می خواهم برای خودم بنویسم.فکر میکنم اینجا برای نوشتن می تواند جای خوبی باشد.امروز یک صبح خیلی خوب برای من است هوا کاملآ صاف و آسمان آبی آبی است.خورشید را دوست دارم ،خورشید هیچوقت دیر نمیکند و کسی را معطل نمیگذارد،به خاطر چیزهای دیگر هم دوستش دارم اما خب همه ی آنها را نمی توانم بگویم چون خسته میشوم.من از اینکه زیاد از یک چیز تعریف کنم خسته میشوم.شاید اگر بگویم اصلآ حرف زدن را دوست ندارم مهم تر باشد.اگر مجبور باشم بین پنج دقیقه حرف زدن و یک ساعت دویدن یکی را انتخاب کنم قطعآ دومی را ترجیح میدهم بدون اینکه فکر کنم کفش مناسبی برای این کار دارم یا نه.
من از اینکه بیشتر تلویزیون تماشا میکنم و کمتر مطالعه می کنم احساس خوبی ندارم.اما اینکه اگر مجبور باشم هر چهار ثانیه دوبار سرم را به علامت تایید حرفهایی که اصلآ حوصله ی شنیدنشان را ندارم تکان بدهم بیشتر آزارم میدهد.بعدآ هم مینویسم شاید چیزهای مهم تری هم بگویم................................
ادامه دارد
امید
کلمات کلیدی :