سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا شیفته دلداده بدان که نام نیکش بر زبانها افتاده [نهج البلاغه]

یادش بخیر

ارسال‌کننده : امید... در : 88/8/12 2:33 عصر

سلام ...امروز یاد گذشته ها افتادم.....نه بابا اینقدر دور نرید...دوره دبیرستانمو میگم....برای اینکه شمارو هم به اون دوره دعوت کنم به ذهنم رسید یکی از شعرهایی رو که توی اون ایام سرودم رو اینجا بذارم ...شرمنده دیگه حالا قبول کنید....راستی این بار زود تر بروز میشم .......باید بروز بشم با یه غزل نو.....درگیر احساسم شدم ...خیلی سرسخت شده.....خب حالا اینو بشنوید

با غصه های هر شب تو خو گرفته ام
با عشق دلنواز تو نیرو گرفته ام

در موج پر تلاطم و طوفان چشمهات
چون کشتی بلا زده پهلو گرفته ام

من روز و شب هزارو هزاران بلا و درد
زان طره ی خمیده ی گیسو گرفته ام

بودم چو آهویی و به دامت شدم اسیر
نه،آهویم تویی و من آهو گرفته ام

در کوچه های شهر همیشه سراغ تو
از هر کسی و هر جهت و سو گرفته ام

از شام تا به صبح به یادت نخفته ام
دیشب هزار جام ز ابرو گرفته ام

از آن شبی که خار غمت بر دلم نشست
خاموشی ام پرید و هیاهو گرفته ام
شعر از ......امید
.............................................................
راستی شما  چی فکر میکنید؟؟؟!!!!در مورد این شعر

 




کلمات کلیدی :