برای یک عزیز
به چشم مست و دل بی قرار می مانی
به لحظه های پر از انتظار می مانی
شبیه دغدغه های سپید یک عاشق
به مهربانی فصل بهار می مانی
چه دیر آمدی اما چه زود هم رفتی
به عهد این دل بی اعتبار می مانی
اگر چه تیغ ز رو بسته ای برای دلم
ولی چقدر عزیزم به یار می مانی
به یک نسیم رها گشته در دل صحرا
به یک فرشته ی پرهیزگار می مانی
در این خزان جدایی دوباره می گویم
به مهربانی فصل بهار می مانی
شعر از امید
کلمات کلیدی :