بسم الله
بسم الله.....من ساکن سرزمینی هستم که هر دم روحم را باد به جایی پرتاب میکند و تکه ای از آنرا در گوشه ای رها میکند...آدمی که درونم طوفانی از افکار و تشویش ها و رد و قبولهای است که خودم گاهی در میانشان گم میشوم و غرق میشوم در همه ی داشته ها و نداشته هایی که نمیدانم به کداشان باید اعتماد کنم
بعد ذرات تنم و روحم در سراسر دنیا پراکنده میشوند و به قدر همه ی آدمهای دنیا و به اندازه ی تک تک انسانهای روی کره ی زمین گیج و مبهوت و سرگردان میشوم
اما این همیشه تویی که به دادم میرسی و نیرویی را در درونم قرار داده ای که هیچ قدرتی را توان مقابله با آن نیست...من اسمش را پیامبر درونی میگذارم..شاید کسی دیگر هم بهمین نام صدایش کرده باشد
همان فطرت...همان نیرویی که آنقدر عظمت دارد که حتی به صاحبان فلسفه های پوچ جهان کاری میکند که تابع افکار و دین و عقیده ی خودشان هم نباشند...مثلآ همین نیچه ی خودمان..یا بهتر است بگویم نیچه ی خودشان
کسی که اعتقاد به هیچ خدایی ندارد و و این ایده را در جهان گسترش میدهد که هیچ معیاری برای انجام کار خوب بد نیست....و هیچ معیاری برای کارهای ارزشمند وجود ندارد...چگونه میشود که تا آن حد ایثار میکند که جانش را بر سر نجات یک اسب که در زیر شلاق گاری چی افتاده از دست میدهد
خنده ام میگیرد به همه ی این آدمهایی که فکر میکنند با عقل میتوانند به همه ی این مفاهیم عمیق و بزرگ کنار بیایند...خودشان را از مسیر ملکوت دور کنند...و همه چیز را یکباره خرافات و وهم تلقی کنند...اماخودشان هم به اید ئولوژی خود پایبند نیستند
و این بخاطر فطرتی است که در عمق قلب های تک تک آدمها چسبانده ای...و منی که گیج و مبهم و مرموز و سردرگم میشوم...منی که در میاناشفته بازار افکار درهم و برهم گیج میشوم...یکباره با وزش نسیم نگاه تو با یک حس که از عمق جانم رویش میکند
به سمت ارامش..به سمت تو...به سمت تو....با همه ی وجودم به سمت تو می دوم و پرواز میکنم...و به همه ی جزییات منتشر شده در روحم خنده ام میگیرد
و من فکر میکنم شاهکار ترین کاری که در خلقت من از تو سرزده است این رگ و قلب و مغز و پوست و دندان و استخوان و مو و انگشتان .ووووو....اینها نیست...بلکه همین نیرویی است که بواسطه اش هر جا که باشم...در غارهای تاریک و جنگل های انبوه تا در کاخ ها ی بلند شیک
در هر عصری که باشم...با هر کیشی که باشم ...راه خوب و بدم را با مدد آن نیروی عظیم پیدا میکنم....و این همان شاهکاری است که در آفرینش من از تو سرزده است
و این همان شاهکاری است که در آفرینش من از تو سر زده است
بعد از مدتی ننوشتن ممنونم که گوش کردین...حتی ویرایش هم نکردم
کلمات کلیدی :