سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زکات دانش بذل آن به مستحقّش و واداشتن نفس در عمل به آن است . [امام علی علیه السلام]

شهرم دزفول

ارسال‌کننده : امید... در : 91/2/24 12:0 صبح

شهر در همهمه ی باران خاک می خورد تا باز شبیه گذشته ی باشکوه خودش بنویسد

روزی که ریه های کودکانش را ذرات معلق باروت سوخته مثل همین ریزگردهای سرزمین برادر پر می کرد

و همه ی چوبهایی را که برای ساختن گهواره برای کودکانش کنار گذاشته بود به پدرانش داد تا تابوت های سوخته بسازند

صدای مادر که می گرفت زحمت لالایی بچه ها را آژیرهای قرمزی میکشیدند که در لابلای قصه ی شب رادیو مثل تبلیغات بازرگانی چیپس و پفک ...آرام آرام خوابشان کند

با خاک نوشتی که از جنس آسمان هستی

باران های یکریز آتش همه ی زمینهایت را بارور کرد..مزرعه هایت پر شدند از گلهای لاله...

دوهزار و ششصد نهال هیجده ساله توی زمینهای بارورت کاشتی

شصت دنیا هم خبر دار نشد دهه ی شصت چه بر سرت می آمد....تحمل کردی و ایستادی............شعر از امید

                                 




کلمات کلیدی :