ارسالکننده : امید... در : 92/4/15 9:32 عصر
مهدی کوچولو رو میبرم لب رودخونه...دستش رو می گیرم و کم کم تو آب جلو میرم..آرومه و لذت میبره ..یه لحظه دستش رو ول
میکنم ..شروع میکنه به ترسیدن و گریه کردن اما خودشو با ترس نگه میداره..دوباره دستش رو میگیرم و بغلش میکنم بهش میگم:بابا وقتی من کنارتم نباید بترسی..میگه:باباوقتی میترسم باید بغلم کنی...دوباره محکم بغلش میکنم و تو دلم آهسته میگم: خدایا حالا نوبت توئه
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : امید... در : 92/2/16 11:16 عصر
در خوابهایم قدم می زنی...
تا لبه ی بیداری....
و من در حال سقوط در چاه عمیقی به نام تو
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : امید... در : 91/11/30 11:16 صبح
مراقب خودتون باشید...رودخونه عمیقه
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : امید... در : 91/11/8 10:42 صبح
تصویب قانون ممنوعیت برای دوشغله ها:
کارمندانی که به اجاره خونه و پرداخت قسط ها نمیرسین و بعداز تایم کاری میرید مسافر کشی هواستون باشه
مادرایی که سرپرست خانوار هستید و بازم میخواهید یه شغل دیگه مثل خیاطی داشته باشید با شمام هست
دانش آموزان عزیزی که مجبورید خیلی وقتها دست فروشی کنید شمام همینطور
آهای شما!!!صبح ها شیشه ماشین پاک میکنی عصرها تو ترافیک گل میفروشی؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
حیف نوشت:کاریکاتور های خوبی میاد تو ذهنم اما نقاشیم خوب نیست
البته اینم بگم که این قانون فقط مربوط به دوشغله هاست بهمین دلیل سه ، چهار ، پنج ،....ده شغله ها نگران نباشند
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : امید... در : 91/11/4 12:32 عصر
من:هی درشکه چی!!!!همینجا نگهدار....پیاده میشم
.
.
.
.
درشکه چی:هیس.....
.
.
.
.
من:............
کلمات کلیدی :