ارسالکننده : امید... در : 91/10/13 12:33 صبح
من ماندم و تمام خطرهای روبرو
راهی که مانده است و سفرهای روبرو
در پای آفتاب بدنهای پشت سر
در دست باد شانه ی سرهای روبرو
شاید هنوز بود پسرهای دوروبر
چشم امیدشان به پدرهای روبرو
حتی برای چیدن یک گل زیاد بود
جمعیتی ز برق تبرهای روبرو
تدبیر ما بدست شراب سه ساله بود
وقتی که بسته شد همه درهای روبرو
زیباتر از بریده رگت اتفاق نیست
هرچند برخلاف نظرهای روبرو
شعر از ((امید))
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : امید... در : 91/8/14 12:2 صبح
از دیالوگ هایی که بیاد ماندنیه:هی کافه چی میزاتو تک نفره کن....نمی بینی؟ همه تنهاییم
فیلم درباره ی الی:یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه -
فیلم امام علی علیه السلام....همسر مالک:عشق چیست؟؟؟....مالک:عشق حالتی است مثل حالت مالک به علی
فیلمی از چارلی چاپلین....اگه یک نفر رو بکشی اعدامت میکنند ولی اگه هزار نفر رو بکشی بهت مدال میدن
کلاه قرمزی رو به اقای مجری میکنه و میگه:کاش گودزیلات بودم
کتاب من گنجشک نیستم اثر مستور ...دانیال نازی:وقتی نمیتونی قواعد بازی رو تغییر بدی پس خفه شو و بازی کن .
فارس گامپ:ممکنه من آدم باهوشی نباشم اما میدونم عشق چیه -
فیلم خوب بد زشت:آدما دو دسته اند ..اونایی که هفت تیر پر دستشونه و اونایی که بیل دستشونه زمینو میکنن
جدایی نادر از سیمین.....سیمین:اصلن پدرت یادش میاد تو پسرشی...نادر:نه ولی منکه یادم میاد اون بابامه
آلدورین:یه آلمانی اینجا میخواد برای کشورش بمیره...مجبورش کن
فیلم رفتگان...فرانک کاستلو:یکی از ما باید بمیره اگه نظر منو میخوای باید اون یکی باشه
دروغگو دشمن خداست، وای که چقدر دشمن داری خدا! دوستاتم که مائیم، یه مشت عاجز علیل ناقص عقل که در حقشون دشمنی کردی!...(سوته دلان)
حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه نوشته ی مصطفی مستور...مهراوه در حال پی ام گذاشتن :من این وقت شب پشت کامپیوتر چه غلطی میکنم؟
فیلم سگ کشی:...با زخم باید ساخت...طول میکشه ولی خوب میشه
فیلم لیلا داریوش مهرجویی:شهاب حسینی:قلبت چطوره استاد؟....استاد:تحت درمانه...شهاب حسینی:خوبه!!تحت درمان خوبه
آژانس شیشه ای...عباس:من قبل از جنگ سر زمین کار میکردم با تراکتور...الان سر همون زمین بی تراکتور
مختارنامه..مختار خطاب به همسرش:اگر غرورم رو بشکنی عشقم رو سر میبرم
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : امید... در : 91/7/13 9:42 عصر
ان شالله فردا عازم عتبات عالیات هستیم......
از همه ی دوستانم صمیمانه حلالیت میطلبم......التماس دعا
یا حسین (ع)
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : امید... در : 91/6/20 9:18 عصر
به بهانه نفس کشیدن یه غزل از شاعری که خیلی زود از میان ما رفت ....زنده یاد نجمه زارع
ضعیف و لاغر و زرد و صدای خوابآور
کنار بستر من قرصهای خوابآور
لجن گرفتم از این سرگذشت ویروسی
از این تب، این تبِ مالاریای خوابآور
منی که منحنی زانوان زاویهدار
جدا نمیکندم از هوای خوابآور
همین تجمع اجساد مومیایی شهر
مرا کشانده به این انزوای خوابآور
زمین رها شده دورِ مدارِ بیدردی
و روزنامه پر از قصههای خوابآور
هنوز دفترِ خمیازههای من باز است
بخواب شعر! در این ماجرای خوابآور
************************
شعر از نجمه زارع
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : امید... در : 91/4/27 9:36 عصر
برای یافتن خودم می روم تا آنسوی کهکشانها
کلمات کلیدی :